فاطمه حسنافاطمه حسنا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 10 روز سن داره

نازدونه من (کوچولوی تو راهی من )

10-10

اومدم تا یادم نرفته بگم که دو سه روزه که ازم میخوای برت لی لی حوضک بخونم انگشتت رو میزاری کف دستم یاد دست کوچولوی خودت و با اصوات آهنگین برا خودت میخونی خیلی هم عجله داری زودی همه انگشتاتو میبندی راه رفتن رو دیگه با اعتماد به نفس بیشتر و طولانی تر میری دور میزنی برا خودت تو خونه دست دادن هم کمی یاد گرفتی کلاغ پر رو هم با هم بازی میکنیم راستی بگم که ناز کردن رو کامل یاد گرفتی ولی یه وقتایی هم اون وسط یهو صاف میزنی تو صورتمون یا امگشن میکنی تو چشمون چند روزیه بوس کردن بلد شدی بابایی کشف کرد هر چی رو بگیم بوس کن دهنتو میزاری روش عکس استیکر هات باشه یا لپ بابا و مامان فرقی نداره قربون شیرین کاریات برم میدونم دلم برا لحظه لحظه...
11 مهر 1392

پایان 10 ماه و ورود به 11 ماهگی

جیگر طلای مامان 10 ماهت تموم شد چقدر زود گذشت این روزا یادش به خیر روزهای اول همین چند روز پیش داشتم یه مرور روی فیلمهای ماه اولت میکردم چه کوچولو بودی نازنینم الاه هر روز با روز قبلت فرق میکنه هر روز کارهای جدید انجام میدی هفته گذشته یه سفر  رفتیم خونه مامان جون اینا حسابی دلشون برات تنگ شده بود شما هم کلی شیطونی کردی اونجا بار اول بود که پله میدیدی و با کمال تعجب دیدم که با مهارت و سرعت پله ها رو بالا میرفتی اگه جلو تو میگرفتم یا جلوت وا میستادم گریه میکردی اینم سند ۲۰۱۷۰۶۲۹۰۴۰.mp4 - 22.3 MB اونجا که بودیم شما چند قدمی راه رفتی به تنهایی اینم سندش ۲۰۱۷۰۷۰۳۰۵۲.mp4 http://www.uplooder.net/cgi-bin/dl.cgi?key=562c...
3 مهر 1392
1